حسینیه فاطمیه کاخکی های مقیم تهران

حسینیه فاطمیه کاخکی های مقیم تهران
دراین وبلاگ برنامه ها و فعالیت های مذهبی فرهنگی سیاسی اجتماعی و... حسینیه فاطمیه کاخکی های مقیم تهران و همچنین تفسیر قرآن و روایات اهل بیت (ع) و احکام شرعی و شبهات دینی و.... ارائه می گردد.
۲۴ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۴۷

خاتم بخشی حضرت علی (ع)_۹۹

خاتم بخشی حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) یکی از فضایل اختصاصی ایشان است که با نزول آیه ولایت «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ: ولىّ شما، تنها خدا و پیامبر او است و کسانى که ایمان آورده‏ اند همان کسانى که نماز برپا مى ‏دارند و در حال رکوع زکات مى‏ دهند.» آیه 55 سورۀ مبارکۀ مائده بشارت ولایت و امامت حضرت داده شده است.

 

شأن نزول آیه ولایت

ابوذر شأن نزول آیه 55 سوره مبارکه مائده را چنین نقل می کند:

از ابوذر روایت شده است که گفت: روزى با پیامبر (صلی الله علیه و آله) نماز ظهر گزاردیم. فقیرى در مسجد درخواست کمک کرد اما کسى به او چیزی نداد. پس فقیر دستهاى خود را رو به آسمان گرفت و گفت: بار خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول (صلی الله علیه و آله) از اینان درخواست کردم ولى کسى چیزى به من نداد. على (علیه السلام) در آن‏ هنگام در رکوع بود. پس با انگشت کوچک دست راستش که در آن انگشترى بود، به فقیر اشاره کرد. فقیر به طرف على رفت و آن انگشترى را در مقابل دیدگان پیامبر (صلی الله علیه و آله) از وى ستاند پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوندا برادرم موسى از تو درخواست کرد «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی» تا آنکه گفت‏ «وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی» پس تو قرآنى ناطق فرو فرستادى که به زودى تو را به وسیله برادرت یارى مى ‏کنیم و براى شما دو تن نیرو و قدرت قرار خواهیم داد. خداوندا اینک منم محمد پیامبر و برگزیده تو پس سینه مرا گشاده و کارم را آسان کن و براى من از میان دودمانم، على را به وزیرى قرار ده و پشت مرا به وسیله او گرم کن. ابوذر گفت: به خدا سوگند پیامبر این سخنان را تمام نکرده بود که جبرئیل بر او فرود آمد و گفت: یا محمد آیه‏ «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ...» را بخوان.(1)

مقداد بن اسود کندى مى ‏گوید: روزى در کنار رسول الله (صلى الله علیه و آله) در مسجد نشسته بودیم، یک عرب بدوى وارد شد. على (علیه السلام) در بین نماز ظهر و عصر در وسط مسجد به نماز ایستاده بود آن حضرت به درخواست سائل، انگشترى خود را به وى اهدا کرد. نبى اکرم (صلى الله علیه و آله) فرمود: یا على، بخّ بخّ بخّ و جبت الغرفات. یعنى اى على، مبارک باد، مبارک باد، مبارک باد بر تو غرفه ‏هاى بهشت.

در همین اثنا جبرئیل به زمین آمد و آیه‏ «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ‏...» را بر مصطفى (صلى اللَّه علیه و آله) خواند.(2)

در برخی از نقلها در شرح واقعه ذکر کرده اند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مسجد حضور نداشتند و از فقیر شرح حال را پرسیدند.

ابن بابویه از حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) روایت کرده که جمعى از یهودیان من جمله عبد اللّه بن سلام و اسید بن ثعلبه و ابن یامین و ابن صوریا اسلام آورده خدمت پیغمبر شرفیاب شدند عرض کردند اى رسول خدا موسى پس از خود به یوشع بن نون وصیت کرد وصى بعد از شما کیست؟ آن وقت آیه «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ...» نازل شد پیغمبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) به آنها فرمود به مسجد برویم؟ همین که خواستند داخل مسجد شوند سائلى را مشاهده نمودند پیغمبر از او پرسید آیا کسى در مسجد چیزى به تو عطایی ننموده؟ عرض کرد: بلى ای رسول خدا آن مردى که مشغول نماز است، فرمود: در چه حالى به تو عطا نمود؟ عرض کرد: در حال رکوع، پیغمبر تکبیر گفت و مردم همه تکبیر گفتند پیغمبر رو به مردم کرد و فرمود: پس از من على وصى من است و ولى شما است کسانى که حضور داشتند؛ گفتند: راضى هستیم به پروردگار یکتا و به این که اسلام دین ما و محمد (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) پیغمبر و على بن أبی طالب ولى و امام ما باشد، لذا خداوند این آیه را نازل فرمود «وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ.» از عمر بن خطاب روایت کردند گفت به خدا قسم چهل مرتبه در نماز و حالت رکوع انگشتر صدقه دادم تا درباره من هم مانند آیه ‏اى که درباره على نازل شده نازل شود ابدا نازل نشد.(3)

«ابوالشیخ و ابن مردویه از على بن ابیطالب (علیه السلام) نقل کرده‏ اند که گفت: آیه‏ «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ...» بر پیامبر در خانه‏ اش نازل شد. سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از خانه خارج و به مسجد وارد شد و مردم هر یک در حال سجده و رکوع و قیام به نماز ایستاده بودند. آن حضرت (صلی الله علیه و آله) به فقیرى برخورد. به او فرمود: اى سائل آیا کسى به تو چیزى داد؟ گفت: جز این مرد که رکوع مى‏کند، اشاره به على بن ابیطالب کرد، کسى به من چیزى نداد. او انگشتریش را به من بخشید.» (4)

به این مطلب که آیه 55 سوره مبارکه مائده در شأن حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) نازل شده است، مفسرین از عامه و اهل سنت هم اعتراف دارند؛ فخر رازى و زمخشرى و بیضاوى و سیوطى که از بزرگان علمای اهل سنت هستند در تفاسیر خود نزول آیه شریفه را در شأن حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) و موضوع خاتم‏ بخشى‏ آن حضرت دانسته ‏اند و خلاصه اخبار در این باره متواتر است.(5)

«سیوطى در الدر المنثور گوید: خطیب در المتفق از ابن عباس نقل کرده است که گفت: على در حال رکوع، انگشترى خود را بخشید. پیامبر به سائل گفت: چه کسى این انگشترى را به تو داد؟ گفت: کسى که در حال رکوع است. در پى آن خداوند آیه‏ «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ...» را نازل فرمود.

طبرانى در الاوسط و ابن مردویه از عمار بن یاسر نقل کرده‏اند که گفت: على در نماز مستحبى در حال رکوع بود که فقیری نزد او توقف کرد. وى انگشتریش را از دست بیرون کرد و به آن فقیر بخشید. آن فقیر نزد پیامبر آمد و او را از این ماجرا آگاه کرد. آنگاه آیه‏ «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ...» نازل شد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن را براى اصحاب تلاوت فرمود. گفت: هرکس که من مولاى او هستم على هم مولاى او است. خداوندا دوستدار على را دوست بدار و با دشمن او دشمنى کن.

ابن ابى حاتم و ابو الشیخ و ابن عساکر از سلمة بن کهیل نقل کرده ‏اند که گفت: على در رکوع انگشترى خود را بخشید و آیه‏ «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ» نازل شد.» (6)

ثعلبى در تفسیر آیه 55 سوره مبارکه مائده از قول سدى و عتبة بن‏ ابى الحکیم و غالب بن عبد اللّه نقل کرده است این آیه وقتى درباره على بن ابى طالب (علیه السلام) نازل شد که سائلى در مسجد درخواست کمک کرد و او در حال رکوع انگشتریش را به سائل عطا کرد.(7)

محمد بن حنفیّة فرزند امام على (علیه السلام) قضیه خاتم بخشی امیر المومنین (علیه السلام) را چنین نقل کرده است: سائلى مسکین در مسجد رسول (صلى الله علیه و آله) تقاضاى مساعدت کرد، غیر از على (علیه السّلام) کسى او را به عطایى ننواخت، چون رسول خدا (صلى الله علیه و آله) از مسجد خارج شد از سائل پرسید، آیا چیزى دریافت کردى؟ گفت: غیر از مردى که در حال رکوع بود و انگشترى به من اهدا کرد، چیزى دریافت نکردم.

نبى (صلى اللَّه علیه و آله) فرمود: آیا او را مى ‏شناسى؟ گفت: خیر، نمى‏ شناسم.

آنگاه آیه‏ «وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ‏» در شأن‏ على بن ابى طالب (علیه السّلام) نازل شد. (8)

 

تفسیر آیه ولایت؛ آیه 55 سوره مبارکه مائده

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ قَالَ: ذَکَرْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَوْلَنَا فِی الْأَوْصِیَاءِ إِنَّ طَاعَتَهُمْ مُفْتَرَضَةٌ قَالَ فَقَالَ نَعَمْ هُمُ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ‏ وَ هُمُ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون‏.»(9)

احمد بن محمد با اسنادی از حسین بن ابى العلاء گوید: گفتار خود را درباره اوصیایی که اطاعتشان واجب است به حضرت امام صادق (علیه السلام) عرض کردم؛ فرمودند: آرى ایشان همان کسانی هستند که خداى تعالى فرماید: «اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیغمبر و والیان امر از خودتان را»(سوره مبارکه نساء، آیه 59) (مقصود از والیان امر، اوصیای پیامبر باشند) و ایشان همان کسانی هستند که خداى عزّ و جلّ فرموده است «ولى شما فقط خدا است و رسولش و کسانى که ایمان آورده‏ اند همان کسانى که نماز بر پا مى ‏دارند و در حال رکوع زکات مى‏ دهند. (سوره مبارکه مائده، آیه 55)»

علامه مجلسی در شرح حدیث چنین می نگارد:

راجع به آیه اول مجلسى (ره) از مجمع البیان نقل می کند که عامه و اهل سنت اولى الامر را به زمامداران و یا علما تفسیر می کنند و اما مفسرین شیعه به استناد روایات وارده از حضرت باقر و حضرت صادق (علیهما السلام) به ائمه و اهل بیت (علیهم السلام) تفسیر می کنند و ایشان هستند که خدا اطاعتشان را بدون قید و شرط در این آیه واجب کرده است و جایز نیست که خدا اطاعت کسی را بى ‏قید و شرط واجب کند، جز آنکه معصوم باشد و ظاهر و باطنش یکى باشد و اشتباه نکند و به کار زشت دستور ندهد و زمامداران و علماء این گونه نیستند و خدا منزه است از اینکه مردم را امر کند از گنهکار و یا کسانى که عقاید مختلف دارند اطاعت نمایند زیرا اطاعت نمودن از چند عالمى که هر یک رأى جداگانه ‏اى دارد محال است و ممکن هم نیست که آنها در عقیده متحد شوند و یک قول را اختیار کنند.

اما راجع به آیه دوم که مهمترین آیه‏ ای است که مفسرین و متکلمین شیعه بر امامت امیر المؤمنین (علیه السلام) استدلال کرده ‏اند و آن موضوع خاتم بخشى آن حضرت در حال رکوع است که این آیه در شأن ایشان نازل‏ گشته است چنانچه این مطلب را مفسرین از عامه و اهل سنت هم اعتراف دارند، فخر رازى و زمخشرى و بیضاوى و سیوطى که از بزرگان علما سنی هستند که در تفاسیر خود نزول آیه شریفه را در شأن امیر المؤمنین علیه السلام و موضوع خاتم بخشى آن حضرت دانسته‏ اند و خلاصه اخبار در این باره متواتر است. (10)

بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَبْدِ الْوَهَّابِ بْنِ بِشْرٍ عَنْ مُوسَى بْنِ قَادِمٍ عَنْ سُلَیْمَانَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع)‏ قَالَ: ‏سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ «وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ‏» قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَعْظَمُ وَ أَعَزُّ وَ أَجَلُّ وَ أَمْنَعُ مِنْ أَنْ یُظْلَمَ وَ لَکِنَّهُ خَلَطَنَا بِنَفْسِهِ فَجَعَلَ ظُلْمَنَا ظُلْمَهُ وَ وَلَایَتَنَا وَلَایَتَهُ حَیْثُ یَقُولُ«إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ‏ وَ الَّذِینَ آمَنُوا» یَعْنِی الْأَئِمَّةَ مِنَّا ثُمَّ قَالَ فِی مَوْضِعٍ آخَرَ «وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ‏» ثُمَّ ذَکَرَ مِثْلَهُ.(11)

زراره گوید: از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) پرسیدم از تفسیر قول خداى عزّ و جلّ «به ما ستم نکردند ولى به خودشان ستم کردند.»(سوره مبارکه بقره، آیه 57 و سوره مبارکه اعراف، آیه 160) فرمود: به راستى خداى تعالى بزرگتر و عزیزتر و جلیل‏تر و منیع‏تر است از اینکه ستم شود ولى حضرت او ما را به خود وابسته و ستم به ما راست به خود انگاشته و ولایت ما را ولایت خود شناخته، آنجا که مى‏ فرماید: «همانا ولى شما خدا است و رسولش و آن کسانى که ایمان آوردند.»(سوره مبارکه مائده، آیه 55) یعنى امامان (ع) از نسل ما، سپس در جاى دیگر که همین آیه را تفسیر فرمود: «به ما ستم نکردند و به خود ستم کردند» نظیر این فرمایشات را فرمود.

 

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ فَارِسِیٌّ أَبَا الْحَسَنِ (ع) فَقَالَ طَاعَتُکَ مُفْتَرَضَةٌ فَقَالَ: نَعَمْ قَالَ مِثْلُ طَاعَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع) فَقَالَ نَعَمْ. (12)

با اسنادی از احمد بن محمد از معمر بن خلاد نقل شده است: مردى پارسى از امام کاظم (علیه السلام) پرسید اطاعت شما واجب است؟ فرمودند: آرى، گفت: مثل اطاعت على بن ابى طالب (علیه السلام) حضرت فرمود: آرى.

در کافى از حضرت امام صادق (علیه السّلام) روایت شده در معناى: یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ یُنْکِرُونَها فرمودند: چون آیه «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ...» نازل شد جمع شدند عده از اصحاب پیغمبر در مسجد مدینه و بعضى به بعض دیگر گفتند در مورد این آیه چه می گویید اگر آیه را انکار کنیم به تمام آیات و احکام اسلام کافر می شویم و اگر آن را تصدیق نموده و ایمان بیاوریم على را بر خود تفوق داده و مسلط کنیم زیرا این آیه صریحا بر ولایت على دلالت دارد؟ همه آنها گفتند: ما می دانیم محمد (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) راست می گوید لکن امر او را درباره على اطاعت نمی کنیم لذا این آیه نازل شد که می فرماید این مردم ولایت على (علیه السّلام) را دانستند پس از آن انکار ولایت نموده و کافر شدند. (13)

 

دلالت آیه بر برتری حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) بر دیگران

«در آیه ولایت لفظ ولى از مصدر ولایت که به معناى تسلط و قدرت است مشتق شده است. مانند ولى زن، ولى کودک و ولى رعیت که همگى به معناى رسیدگى کننده به امور ایشان است و تقریبا نسبت به آنان تسلّط دارد. همچنین به معناى دوست و دوستدار نیز مى ‏باشد. دوست نیز به طور ضمنى نسبت به دوست خود نوعى تسلط دارد و مى‏تواند در امور او تصرف نماید. در مورد شخص یارى دهنده نسبت به یارى شده و هم پیمان نسبت به هم پیمان و همسایه نسبت به همسایه نیز به همین شکل است. بنابراین معناى آیه چنین مى ‏شود که:

فقط خدا و رسول او و امیر المؤمنین، سرپرست و متولى امور شما هستند و بدون شک ولایت خدا همه جانبه است. به علاوه، خود آیه هم بدون قید است و به قرینه حکمت، افاده عمومیت مى‏ کند. لذا ولایت پیامبر و وصى او نیز همین گونه است. پس على (علیه السلام) سرپرست امور مؤمنان و حاکم بر ایشان و پیشواى آنان به شمار مى‏آید.

بر فرض که بپذیریم، ولى داراى معانى متعدد است و این کلمه، مشترک لفظى است باز هم بدون شک، آنچه که با نزول آیه در مقام دادن صدقه مناسبت دارد، این است که ولى، به معناى رسیدگى کننده به امور باشد، نه به معناى ناصر و یارى دهنده؛ زیرا کدام عاقل این را مى‏ پذیرد که خداوند براى یادآورى فضیلت تصدق، با این سرعت و اهتمام و بیان عجیب، آیه‏ اى نازل کند و تنها بخواهد این مسئله بدیهى را تذکر دهد که على (ع) یاور مؤمنان است؟ بر فرض که مراد از لفظ ولى، ناصر باشد در این صورت منحصر ساختن کلمه یاور و یارى دهنده به خدا، رسول او (صلی الله علیه و آله) و على (علیه السلام) تنها به یکى از دو معنى زیر صحیح خواهد بود:

1.یارى مؤمنین توسط خدا، پیامبر و امیر المؤمنین رسیدگى به امور آنان را نیز در بر مى ‏گیرد که در این صورت به همان معنایى که مطلوب ماست؛ برمى ‏گردد.

2.یارى دیگران نسبت به یارى خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله) و على (علیه السلام) قابل ذکر نیست و به حساب نمى ‏آید. که در این صورت نیز مطلوب ما ثابت مى ‏گردد؛ زیرا یکى از لوازم امامت، یارى کامل و همه جانبه مؤمنین است، خصوصا با توجه به اینکه خداوند یارى او را در ردیف یارى خود و پیامبرش قرار داده است.

خلاصه کلام اینکه ولایت را به هر معنایى که تفسیر کنند، در انحصار خدا، پیامبر و امیر المؤمنین است و ولایت این سه از یک سنخ مى ‏باشد. پس باید امیر المؤمنین (علیه السلام) از تمام مردم برتر و بالاتر باشد به نحوى که هیچ کس قادر به بیان فضیلت او نیست. لذا تنها چیزى که درخور اوست، این است که امام مردم و جانشین خدا در میان تمامى آنان باشد.»(14)

 

پانویسها

(1) سیره معصومان، جلد‏3، صفحه177

(2) شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ترجمه روحانى، صفحه 91

(3) تفسیر جامع، جلد ‏2، صفحه 227 – 226

(4) سیره معصومان، جلد ‏3، صفحه 174

(5) أصول الکافی، ترجمه مصطفوى، جلد ‏1، صفحه 265

(6) سیره معصومان، جلد ‏3، صفحه 174

(7) شرح حال و فضائل خاندان نبوت، صفحه 23 – 22

(8) شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ترجمه روحانى، صفحه 89 – 88

(9) الکافی، جلد ‏1، صفحه 187

(10) أصول الکافی، ترجمه مصطفوى، جلد ‏1، صفحه 265 – 264

(11) الکافی، جلد‏1 ، صفحه 146

(12) الکافی، جلد ‏1، صفحه 187

(13) تفسیر جامع، جلد ‏2، صفحه 226 – 225

(14) ترجمه دلائل الصدق، جلد ‏2، صفحه 60-59

 

منابع

- أصول الکافی، محمد بن یعقوب‏ کلینى، مترجم سید جواد مصطفوى، تهران، کتاب فروشى علمیه اسلامیه‏، 1369 ش‏.

- الکافی، محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینى، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407 ق.

- ترجمه نهج الحق و کشف الصدق‏، علامه حلی، مترجم علیرضا کهنسال‏، مشهد، تاسوعا، 1379 ش‏.

- تفسیر جامع‏، سید محمد ابراهیم بروجردى، ‏تهران، صدر، 1366ش.

- سیره معصومان، سید محسن امین عاملى، مترجم على حجتى کرمانى‏، تهران، سروش، 1377ق.

- شرح حال و فضائل خاندان نبوت، سبط بن جوزى ، مترجم محمدرضا عطائى،  مشهد، ‏آستان قدس رضوى‏، 1379 ش‏.

- شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، عبید الله بن عبد الله‏ حسکانی، مترجم احمد روحانى‏، قم‏، دار الهدى‏، 1380ش‏.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۲۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی