قوام دین
عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قِوَامُ اَلدِّینِ بِأَرْبَعَةٍ بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُسْتَعْمِلٍ لَهُ وَ بِغَنِیٍّ لاَ یَبْخَلُ بِفَضْلِهِ عَلَى أَهْلِ دِینِ اَللَّهِ وَ بِفَقِیرٍ لاَ یَبِیعُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ وَ بِجَاهِلٍ لاَ یَتَکَبَّرُ عَنْ طَلَبِ اَلْعِلْمِ فَإِذَا کَتَمَ اَلْعَالِمُ عِلْمَهُ وَ بَخِلَ اَلْغَنِیُّ بِمَالِهِ وَ بَاعَ اَلْفَقِیرُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ وَ اِسْتَکْبَرَ اَلْجَاهِلُ عَنْ طَلَبِ اَلْعِلْمِ رَجَعَتِ اَلدُّنْیَا إِلَى وَرَائِهَا اَلْقَهْقَرَى فَلاَ تَغُرَّنَّکُمْ کَثْرَةُ اَلْمَسَاجِدِ وَ أَجْسَادُ قَوْمٍ مُخْتَلِفَةٍ قِیلَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ کَیْفَ اَلْعَیْشُ فِی ذَلِکَ اَلزَّمَانِ فَقَالَ خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِیَّةِ یَعْنِی فِی اَلظَّاهِرِ وَ خَالِفُوهُمْ فِی اَلْبَاطِنِ لِلْمَرْءِ مَا اِکْتَسَبَ وَ هُوَ مَعَ مَنْ أَحَبَّ وَ اِنْتَظِرُوا مَعَ ذَلِکَ اَلْفَرَجَ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. (خصال شیخ صدوق، باب الاربعة، حدیث5)
قوام و پابرجایی دین به این چهار طایفه بستگی دارد (معنای روایت این نیست که حتماً تمام این چهار وصف باید در جامعه وجود داشته باشند و گر نه دین الهی ناقض خواهد بود، بلکه مقصود این است که اگر این چهار دسته که طبعاً در اجتماع وجود دارند و وظیفۀ خود که در این روایت ذکر شده عمل کنند دین قوام پیدا خواهد کرد؛
1- عالمی که علم خود را ابراز کند و ساکت نباشد و خود نیز به علم خویش عمل نماید.
2- ثروتمندی که بخل نورزیده و از مال خود به نیازمدان متدیّن انفاق کند.
3- فقیری که دین خود را به دنیا نفروشد.
4- جاهل و نادانی که از یادگرفتن دانش، تکبّر نورزیده و دنبال تحصیل علم باشد.
بنابراین، اگر عالم دانش خویش را کتمان کند و ثروتمند انفاق ننموده و فقیر دین خود را به دنیا فروخته و نادان در صدد فراگیری دانش نباشد، جامعه دچار رکود و عقبگرد شده و معارف دین در آن اجتماع مهجور میشود. پس کثرت مساجد و زیادی ترددکنندگان در آن، شما را نفریبد بلکه باید چهار گروه فوق به تکلیف خود عامل باشند تا دین قائم باشد.
منبع: احکام حرم رضوی